گئومات
گئومات یا گومات یا گئوماتا نام مغی بود که در غیاب کمبوجیه دوم پادشاه هخامنشی که آن زمان در مصر بود، به عنوان بردیا برادر کمبوجیه، از سال ۵۲۲ تا ۵۲۱ پیش از میلاد بر تخت نشست و خود را شاه خواند. بنا به روایتی که در کتیبه بیستونداریوش بزرگ آمدهاست، کمبوجیه پیش از رفتن به مصر برادر خود، بردیا، را کشته بود لیکن مردم از این موضوع خبر نداشتند. از این رو گئومات توانست خود را در نزد عامه، بردیا جا زند و بعد از نشستن بر تخت (در پارس) به کشتن نزدیکان که از این راز اطلاع داشتند پرداخت. کمبوجیه پیش از آنکه بتواند این بردیای دروغین را به زیر کشد درگذشت. سرانجام داریوش بزرگ به کمک دیگر نجبای پارسی در طی کودتایی گئومات را کشت و خود بر تخت نشست.
واقعهٔ بردیای دروغی از زبان داریوش
تصویری نقاشی شده از کتیبه بیستون
این واقعه را داریوش بزرگ در کتیبه بیستون خود بیان کرده، کتیبهٔ مزبور به سه زبان نوشته شده، زبان پارسی قدیم، عیلامی و زبان بابلی و خیلی مفصل است. عین بیان او که به زبانهای اروپائی ترجمه شده، به فارسی کنونی ترجمه و در ذیل درج گردیده است. داریوش شاه می گوید،
بقیه در ادامه مطلب..
این است آنچه من کردم، پس از آن که شاه شدم، کمبوجیه پسر کوروش از دودمان ما پیش از این شاه بود. از این کمبوجیه برادری بود، بردی نام، از یک مادر و یک پدر با کمبوجیه، بعد کمبوجیه بردی را کشت، با اینکه کمبوجیه بردی را کشت، مردم نمیدانستند او کشته شده، پس از آن، کمبوجیه به مصر رفت، بعد از اینکه کمبوجیه به مصر رفت، مردم بد دل شدند، اخبار دروغی در پارس و ماد و سایر ممالک با شدت منتشر شد. پس از آن گئومات مغ برخاست و مردم را فریب داد که من بردی، پسر کوروش، برادر کمبوجیه، هستم. پس از آن تمام مردم بر کمبوجیه، شوریدند، او تخت را تصرف کرد. پس از آن کمبوجیهٔ مرد، به دست خود، کشته شد. این اریکهٔ سلطنت که گئوماتای مغ از کمبوجیه انتزاع کرد، از زمان قدیم، در خانوادهٔ ما بود بنابراین گئوماتای مغ، پارس و ماد و ممالک دیگر را از کمبوجیه گرفت و به خود، اختصاص داد. او شاه شد. کسی از پارس و ماد و یا از خانوادهٔ ما پیدا نشد که این سلطنت را از گئوماتای مغ باز ستاند. مردم از او می ترسیدند، چه عدهٔ زیادی را از اشخاصی که بردیا را میشناختند، می کشت. از این جهت می کشت که خیال می کرد، کسی مرا نشناسد و نداند، من پسر کوروش نیستم. هیچکس جرئت نمیکرد چیزی دربارهٔ گئوماتای مغ بگوید تا اینکه من آمدم از اهورامزدا یاری طلبیدم، اهورامزدا مرا یاری کرد. من با کمی از مردم، این گئوماتای مغ را با کسانی که سر دستهٔ همراهان او بودند، کشتم. در ماد قلعه ای هست که اسمش سی ک ی هواتیش آنجا من او را کشتم. پادشاهی را از او باز ستادم به فضل اهورامزدا شاه شدم، اهورامزدا شاهی را به من اهدا کرد. سلطنتی را که از دودمان ما بیرون رفته بود، برقرار کردم، آنرا بجایی که پیش از این بود، باز نهادم، بعد اینطور کردم، معابدی را که گئوماتای مغ خراب کرده بود، برای مردم مرمت کردم، بازار و حشم و مساکنی را که گئوماتای مغ از طوائف گرفته بود، به آنها رد کردم، مردم پارس و ماد و سایر ممالک را بحال پیش برگرداندم بدین نحوه آنچه را که از جایش به در رفته بود، به احوال پیش عورت دادم. به فضل اهورامزدا اینکارها را کردم. آنقدر رنج بردم تا طائفهٔ خود را به مقامی که پیش داشت، رسانیدم.
اقدامات گئومات
گئومات بعد از رسیدن به پادشاهی فرامینی صادر نمود که برخی از این فرامین به سقوط خود او منجر گردید.اینک به شرح اقدامات گئومات در طول ۸ ماه الی یکسال و نیم دوران پادشاهی او می پردازیم.
۱. بخشیدن سه سال مالیات مردم و لغو خدمت نظام عمومی: گئومات برای آنکه مردم را از خویشتن خوشنود سازد مبادرت به انجام کارهای مذکور نمود. ۲. ویران کردن معابد: گئومات دستور داد تا تمام معابد ملل تابعه را ویران نمایند. این اقدام نشان میدهد که او یک مغ متعصب بوده و از سیاست بیخبر بوده است زیرا یکی از دلایل سقوط پادشاهی او را میتوان همین اقدام وی حساب نمود. داریوش در کتیبه خود میگوید:« گئومات معابد را ویران کرد و من دوباره آنها را آباد کردم» ۳. دوری گزیدن از مردم و درباریان: از جمله دستورهای عجیب گئومات که منجر به قتل وی گردید، دوری گزیدن از مردم و درباریان بود. در آغاز این دستور وی چندان عجیب نمینمود زیرا پادشاه به علت تشریفات خاص سلطنتی، در بسیاری از موارد از مردم و درباریان دور بود. لیکن مشکل از زمانی آغاز گردید که گئومات دستور داد که نجبای هفتگانه هخامنشی نیز با وی دیدار ننمایند.[۲] این اقدام وی، شک روسای قبایل هفتگانه مذکور را برانگیخت. زیرا آنها در دربار از چنان مقامی برخوردار بودند که در هر زمان و بدون اجازه از پادشاه، میتوانستند به کاخ سلطنتی مراجعه نموده و با پادشاه ملاقات نمایند. این دستور گئومات موجب گردید که روسای مذکور به تحقیق در خصوص هویت بردیا بپردازند. مؤرخین یونانی نوشته اند، یکی از زنهای گئومات معلوم کرد که این شخص بردیا نیست و سابقاً گوشش را بریده اند، پس از آن به داریوش که تازه از شام آمده بود و کمال اطاعت را ظاهراً به گئومات می کرد قضیه را گفت.
بعد از روشن شدن ماجرا، هفت نفر از قبایل مذکور با هم پیمان بستند که گئومات را به قتل برسانند. آنها خود را به کاخ شاهی رسانده، بعد از کشتن نگهبانان، به گئومات دست یافته وی را به قتل رساندند. سرکرده این گروه شخصی به نام داریوش بود که بعدها در تاریخ به داریوش بزرگ مشهور شد. بعد از قتل گئومات داریوش به سلطنت رسید